این روزها واژهی کارآفرینی زیاد به گوش میخورد. در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیون میبینیم که از نخستین روزهای شروع کسب وکارشان میگویند و اینکه چطور صاحب مشاغل موفق و پردرآمد شدهاند. شاید در مواجهه با این مصاحبهها از خودتان پرسیده باشید آیا من هم میتوانم کارافرین باشم؟ اگر این جرقه در ذهنتان زده شده که به حوزه کارآفرینی وارد شوید، ابتدا لازم است تصویر ذهنی درستی از این مفهوم بسازید. در ادامه با ما همراه باشید تا این مفهوم کلیدی را به شما معرفی کنیم.
کارآفرینی:
کارآفرینی به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق میشود.
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entrepreneurs به معنای “متعهد شدن ” نشات گرفته است. کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند.
پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و به سمت بهتر شدن میبرد.
کارآفرین چه کسی است؟
مشخصه اصلی یک کارآفرین، نوآوری می باشد.
کارآفرین به کسی گفته میشود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیهی خطرپذیری است و میتواند برای حل مشکلات دنیای امروز راهکارهای عملی و مبتکرانه ارائه دهد. انسانهای کار آفرین موجب ظهور مشاغل جدید میشوند و میتوانند با تشخیص زودهنگام فرصتهای رشد، نیرو و نشاط تازهای به تشکیلاتی که سالها از عمرشان میگذرد ببخشند.
به نظر میرسد صفتهای زیر، از جمله صفتهایی هستند که به کارآفرینها نسبت داده میشوند:
خلاقیت، پیشرو بودن ،آینده نگاری (ساختن آینده) ،آینده نگری (پیش بینی آینده) ،جرات ریسک کردن، ارزش آفرینی ،ایجاد اشتغال ،خلق ثروت.
تعاریف آکادمیک کارآفرینی
1.شومپیتر:
او لفظ «تخریب خلاقانه» را در علم اقتصاد باب کرد. او اعتقاد داشت که کارآفرینی رابطه نزدیکی با نوآوری دارد، چیزی که ما در این روزها به شدت به آن نیازمندیم.
یوزف شومپیتر، اقتصاددان آمریکایی، می گوید: کارآفرین فردي است که ترکیبات جدیدي را در تولیدات ایجاد میکند بنابراین کارآفرینی یک نیروی ناپایدار است که فرآیند تخریب خلاقانه که لازمه توسعه اقتصادی است را آغاز می کند.
2.وسپر:
وسپر نویسنده کتاب New Venture Strategies است.
او تعریف بسیار زیبایی از کارآفرینی دارد. او معتقد است کارآفرینی یعنی ارزشآفرینی!
وسپر معتقد است کسبوکاری که بتواند پنج نفر را مشغول به کار کند و ارزش بالای اقتصادی ایجاد کند نسبت به شرکتی که هزاران نفر را به استخدام خود در آورده باشد ولی نتواند ارزشی ایجاد کند به کارآفرینی بیشتر نزدیک است.
در واقع او تفاوت بسیار زیادی بین کارآفرینی و شغل آفرینی قائل است. از نظر وسپر کارآفرینان افرادي هستند که رقابت را افزایش می دهند، به دنبال فرصتهاي مناسبی هستند تا در محیط بازار نیازهای برآورده نشده را برآورده کنند، عقاید جدیدی را خلق و اجرا نمایند.
کارآفرینی = نوآوري + خلاقیت
همانطور که در بالا ذکر شد کارآفرین کسی است که با شناخت فرصتهاي محیطی و با بهره گیري مناسب از منابع بتواند در شرایط پر ابهام و خطرآمیز به ابتکارات و نوآوریها و ایجاد کسب و کارهاي جدید دست بزند.
انواع کارآفرینی
1- کارآفرینی تولیدی
در واقع این نوعی از کارآفرینی است که در ایران مردم بیشتر با شنیدن کلمه کارآفرینی به ذهنشان میرسد. به همان شکل که عنوان اصلی این مدل از کارآفرینی نشان می دهد، کارآفرین در کارآفرینی تولیدی، «محصول» تولید می کند. در این نوع از کارآفرینی، در ابتدا باید تحلیل بازار برای شناسایی نیازها و خواستههای مشتریان انجام شود، و در مرحله بعد با پژوهش و تحقیق و تهیه کردن منابع مورد نیاز برای پاسخگویی با آن نیازها و خواستهها کسب و کار خود را شروع میکنند. به زبان دیگر، در کارآفرینی تولیدی، مواد اولیه و خام را به محصولات قابل استفاده و بهره برداری تبدیل میشود.
2- کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی، استفاده بهینه از استارتاپها و دیگر مدلهای شروع کسب و کار برای خلق، تقویت و اجرای راهکارهایی است که به حل شدن یا آسان شدن مسائل ومشکلات اجتماعی، فرهنگی یا محیطی منجر میشود.
اگر بخواهیم این مدل از کارآفرینی را با دیگر مدلها مقایسه کنیم اولین چیزی که به ذهن میرسد موضوع درآمدزایی است. این مدل از کارآفرینی یا به صورت غیرانتفایی است یا اگر درآمدزایی و یا سودآوری هم داشته باشد در راستای همین اهداف صرف میشود. و این موضوع به این معناست که هدف اصلی در این نوع از کارآفرینی کسب درآمد و سود بیشتر نیست.
3- کارآفرینی تجاری
در واقع این نوع از کارآفرینی، پرطرفدارترین و محبوبترین نوع آن است. و البته همانطور که از اسم آن برداشت میشود در راستای فعالیتهای تجاری و توسعه و بهبود آن است. این نوع از کارآفرینی معمولا با هدف هایی در حوزه افزایش درآمد و جذب بیشتری از بازار صورت میگیرد.
در یکی از مدلهای آن، کارآفرین در این حالت محصول را از تولیدکننده میگیرد و به صورت مستقیم یا از طریق یک نمایندگی به خریدار به فروش میرساند. در این نوع از کارآفرینان بیشتر به عنوان واسطه بین مشتری و تولیدکننده عمل می کنند.
4- کارآفرینی اداری
نوعی دیگر از کارآفرینی، مدل اداری آن است که در این نوع کارآفرینی توسعه تولیدات، فرایندها و شیوههای جدید یا توسعه و گسترش موارد موجود، الویت بالایی دارد. برای توسعه این مدل از کارآفرینی سازمان باید ظرفیت و امکان رشد و نوآوری افراد سازمان را فراهم کند. که این مسئله نیازمند داشتن فرهنگ و دانش کافی مسئولان اصلی سازمان و همچنین افراد فنی در سازمان است.
4 مهارت اولیه برای کارآفرین شدن:
1- شکارچی فرصت ها باشید!
اولین مهارتی که اغلب کارآفرینان موفق دارند فرصت شناسی است. فرصت شناسی به شکار فرصت های لحظه ای محدود نمیشود. کارآفرین باید قدرت تحلیل و شناخت فرصت ها در دل هرکار را داشته باشد. این موضوع کاملا اکتسابی است و با آموزش های کسب و کار و تحلیل فضای کسب وکار بدست می آید.
2- مسیرتان را بشناسید.
طرح تجاری یا business plan فقط یک طرح نمایشی برای راضی کردن بانک یا سرمایه گذار نیست. بهترین کاربرد طرح تجاری، روشن شدن مسیر برای خود کارآفرینان است. سعی کنید در این پلن بخوبی مسیر رشد کسب وکارتان را مشخص کنید.
3- منابع تان را مشخص کنید.
اینکه ما چه منابعی داریم و چه زمانی میتوانیم از این منابع برای انجام چه کاری استفاده کنیم از جمله مهارت های مهم در کارآفرینی است. نداشتن شناخت کافی از منابع مالی کسب وکارتان را تهدید میکند و نداشتن شناخت کافی از منابع معنوی اعتبار و حیثیت شمارا! مراقب باشید منابع با ارزش را برای کارهای کم ارزش هدر ندهید.
4- برای کسب و کارتان پدری کنید.
پدر کسب وکارتان باشید اما از یاد نبرید او فرزند شما نیست! منظور ما از این جمله این نیست که کارتان را مثل فرزندتان دوست داشته باشید. چون این تفکر آسیب هایی در مدیریت شما ایجاد میکند. معمولا پدرها با ویژگی هایی مانند مدیر بودن و مدبر بودن شناخته میشوند. پدرها فرزندانشان را در مسیر رشد هدایت و حمایت میکنند. این حمایت از گرفتن دست های شما در 1 سالگی برای راه رفتن شروع شده و در مراحل بعدی رشد شما ادامه پیدا میکند. تمام این داستان اخلاقی را به این خاطر بیان کردم که بدانید چه نگاهی نسبت به کسب وکارتان داشته باشید. کسب و کار شما همانند یک کودک نوپاست! آیا در خودتان این مهارت و ظرفیت را میبینید که این نوپا را به رشد برسانید و در نهایت این کسب وکار رشدیافته را به آیندگان بسپارید؟!